از یادداشت های خانم پاپن هایم

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

عادتهای هستند که ترکشان کرده ام اما فراموش کردن اینکه آنها را ترک کرده ام از خود ترک کردنشان سخت تر است، مثلا هر بار که بیدار می شوم اولین کاری که میکنم یک سیگار می گذارم گوشه ی لبم، با اولین پک سرم گیج می رود و  یادم می آید که خیلی وقت است سیگار را ترک کرده ام، خاموشش می کنم و نمی دانم این پاکت سیگار چرا بودنش حس امنیت است و نبودنش یکجور فوبیا و ناامنی محسوب میشود؟ هر بار که یک پاکت جدید می خرم تنها از ترس این است که دلم بخواهد یک نخ بکشم و نباشد، که کلافه شوم از نبودنش. وقت هایی هم که هست رفتنم به سراغش ناخودآگاه است و فورا بخاطر می آورم که دیگر تمایلی به کشیدنش ندارم. یکی از درگیری های روزانه ام همین است و از موارد دیگر بخواهم حرف بزنم باید بگویم روزهای می گذرند، آرامم، حرص و ولع به دست آوردن ندارم، آرام تر رانندگی میکنم، عصبانی نمیشوم و در کار به طور کل استرس را کنار گذاشته ام. دیگر می دانم هر اتفاقی هم بیافتاد دنیا به آخر نمی رسد و همین خوشحالم میکند. اینکه هیچ چیز و هیچ کس در بیرون از دایره ای که ساخته ام قرار نیست دنیایی را خراب کنند یا دنیایی را بسازند.  + نوشته شده در  یکشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۶ساعت 13:14  توسط پرستو  |  از یادداشت های خانم پاپن هایم...
ما را در سایت از یادداشت های خانم پاپن هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : papenhaymo بازدید : 154 تاريخ : شنبه 30 دی 1396 ساعت: 13:45

جلوی آبریزش بینی ام را نمی توانم بگیرم و بدنم درد می کند، گلویم در حال ترکیدن است و چشمهام می سوزند با همه ی این شرایط از دیشب با دیدن فیلم " در حال و هوای عشق" یکی از فن های "ونگ کار وای" شده ام و دومین فیلمش " روزهای وحشی بودن" را برای دیدن بعد از کار دانلود کرده ام. احتمالا بعد از آن بخوهم "2046" را ببینم. یکی از دلایلی که "این د مود فور لاو" من را جذب خودش کرد موسیقی همراه با صحنه های فیلم، رنگ بندی ها، خرامان راه رفتن زن و زنانگی اش در فیلم بود. با چنین مضمونی نمی شود یک فیلم آرام ساخت کاری که کارگردان انجام داده، همه چیز در حین مهم بودن و آسیب زنندگی از یک نوع بی خیالی و سبکبالی ساخته شده اند که میتوان مطمئن بود در صحنه ی بعد قرار نیست آسمان و زمین یکی شود! قرار است همه روی یک خط صاف تا انتها بازی کنند و فیلم تمام شود. شنیدن و تکرار یک موسیقی در کل فیلم سینمایی می تواند مخرب باشد و از اینکه این فیلم بالای 7 بار موسیقی اش را تکرار کرد بسیار خرسندم. میشد که طور دیگری بشود اما طور دیگری شد و خوب شد. یکسری فیلم ها و کتاب ها هستند که آنها را باید در سن و زمان خودشان خواند ی دید، خارج از آن هدر می روند و پیغام رسان نیستند، برای این فیلم من بسیار پیر بودم و راستش دوست داشتم که کمی زودتر می توانستم آن را ببینم. بگذریم، دیروز یک جلسه ی بسیار خوب داشتم، آنقدر خوب که دلم می خواست همانجا از یادداشت های خانم پاپن هایم...
ما را در سایت از یادداشت های خانم پاپن هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : papenhaymo بازدید : 158 تاريخ : شنبه 30 دی 1396 ساعت: 13:45